دیکشنری
داستان آبیدیک
experienced organizational culture
فارسی
1
عمومی
::
فرهنگ سازمانی تجربه شده
واژگان شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
EXPENSIVE
EXPENSIVELY
EXPENSIVENESS
EXPERIENCE
EXPERIENCE CURVE
EXPERIENCE ECONOMY
EXPERIENCE EXPECTANT OVERPRODUCTION PROCESS
EXPERIENCE IMMERSION
EXPERIENCE IS THE BEST TEACHER
EXPERIENCE IS THE FATHER OF WISDOM
EXPERIENCE IS THE MOTHER OF WISDOM
EXPERIENCE IS THE TEACHER OF FOOLS
EXPERIENCE SURVEY
EXPERIENCED
EXPERIENCED DV
EXPERIENCED ORGANIZATIONAL CULTURE
EXPERIENTIAL
EXPERIENTIAL APPROACH
EXPERIENTIAL AVOIDANCE
EXPERIENTIAL KNOWLEDGE
EXPERIENTIAL LEARNING
EXPERIENTIAL MARKETING
EXPERIENTIAL RETAILING
EXPERIENTIAL TRAINING
EXPERIENTIALLY
EXPERIMENT
EXPERIMENT IN
EXPERIMENT ON
EXPERIMENT WITH
EXPERIMENTAL
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید